English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2246 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
issuing authority [body] U مرجع [اداره] صادر کننده
remitter U پرداخت کننده
payer U پرداخت کننده
finisher U پرداخت کننده
payor U پرداخت کننده
paying bank U بانک پرداخت کننده
asphalt finisher U پرداخت کننده اسفالت
angle grinder U پرداخت کننده زاویهای
cash dispensers U پرداخت کننده پول
cash dispenser U پرداخت کننده پول
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
money order U دستور پرداخت
money orders U دستور پرداخت
hire purchase U کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
mail order of payment U دستور پرداخت کتبی
payment stopped U دستور عدم پرداخت
stop payment U دستور عدم پرداخت چک به بانک
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
hierarchy of claims U اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
exporter U صادر کننده
issuant U صادر کننده
exporters U صادر کننده
warrantor U صادر کننده warrant
originator U صادر کننده پیام
originators U صادر کننده پیام
issuing bank U بانک صادر کننده
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
callable bond U نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
debenture bond U برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
operand U دستور اجرایی عمل کننده
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
to issue instructions U دستور صادر کردن
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
trim U پرداخت
renderings U پرداخت
finishes U پرداخت
remitment U پرداخت
rendering U پرداخت
glaze U پرداخت
finishing U پرداخت
lustreer U پرداخت
expenditure U پرداخت
glazes U پرداخت
making good U پرداخت
refinishing U پرداخت
defrayal U پرداخت
finish U پرداخت
bleaching U پرداخت
outlay U پرداخت
payment U پرداخت
paying U پرداخت
refunds U پس پرداخت
refunding U پس پرداخت
refunded U پس پرداخت
refund U پس پرداخت
discharging U پرداخت
payments U پرداخت
pay U پرداخت
furbisher U پرداخت گر
burnisher U پرداخت گر
settlements U پرداخت
pays U پرداخت
glosser U پرداخت گر
settlement U پرداخت
disbursement U پرداخت
discharges U پرداخت
polish U پرداخت
finishing touches U پرداخت
polishes U پرداخت
discharge U پرداخت
pt U پرداخت
disbursed U پرداخت خرج
installments U پرداخت قسطی
payroll U سیاهه پرداخت
instalment U پرداخت قسطی
instalments U پرداخت قسطی
by payment U از طریق پرداخت
spot cash U پرداخت نقدی
disbursed U پرداخت کردن
lump sum payment U پرداخت نقدی
lump sum payment U پرداخت یکجا
settlement U تسویه پرداخت
settlements U تسویه پرداخت
settlement U تصفیه پرداخت
disburse U پرداخت کردن
disburse U پرداخت خرج
paying U وابسته به پرداخت
buffer U پرداخت کردن
settlement terms U شرایط پرداخت
pay U پرداخت کردن
pay U وابسته به پرداخت
disburses U پرداخت خرج
paying U پرداخت کردن
pays U پرداخت کردن
money back U تضمین پرداخت
smoothing plane U رنده پرداخت
liabilities U دیون پرداخت
pays U وابسته به پرداخت
liability U دیون پرداخت
casual payment U پیش پرداخت
never-never U پرداخت قسطی
bonus U پرداخت اضافی
average payment U پرداخت متوسط
back freigt U پرداخت کرایه
terms of payment U شرایط پرداخت
advice note U دستورپیش پرداخت
final payment U پرداخت نهایی
advance payment U پیش پرداخت
liquidation U پرداخت بدهی
shear U پرداخت فرش
indemnification U پرداخت غرامت
repayments U پرداخت مجدد
repayment U پرداخت مجدد
non-payment U عدم پرداخت
the d. of a debt U پرداخت بدهی
furbish U پرداخت کردن
furbished U پرداخت کردن
furbishes U پرداخت کردن
furbishing U پرداخت کردن
interim financing U پرداخت موقت
payment by installments U پرداخت قسطی
installment payment U پرداخت قسطی
to finish off U پرداخت کردن
unpolished U پرداخت نشده
polish U پرداخت کردن
annual payment U پرداخت سالیانه
cash dispensers U پرداخت مینماید
polishes U پرداخت کردن
cash dispenser U پرداخت مینماید
satin U جلا پرداخت
down payments U پیش پرداخت
down payment U پیش پرداخت
advancing U پیش پرداخت
advances U پیش پرداخت
advance پیش پرداخت
advance U پیش پرداخت
bilk U گذاشتن از پرداخت
finishing U پرداخت کاری
bonuses U پرداخت اضافی
imprest U پیش پرداخت
payable U قابل پرداخت
reimbursements U پرداخت جبرانی
paymasters U مامور پرداخت
paymaster U مامور پرداخت
reimbursements U باز پرداخت
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1در مورد فعلهای مجهول
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com